خـــــــــــــــز ا ن

پاییز هزار آغاز و هزار انتهاست

خـــــــــــــــز ا ن

پاییز هزار آغاز و هزار انتهاست

و حالا اینجا هستم..

از پزشکی قانونی یک روانشناس را برایم بفرستید تا افکارم را تفتیش کند، 

چون آنها بودند که باعث ترک خوردن مغزم شدند، 

بعد یک مامور تفتیش عقاید خبر کنید تا دور ذهنم کروکی بکشد، 

من با افکار خودم تصادف کرده ام، 

چون داشتم بر خلاف افکار قبلی ام در مسیر یک طرفه می رفتم، 

و آنها هم با تمام اخطار هایم کنار نمی رفتند به شدت با آنها برخورد کردم، 

بعد از آن تصادف چون سیستم پوست اندازی در من وجود نداشت ترک خوردم، 

و از آنجا که از همه چیز سیر شده بودم، 

از  این خوردن بیش از ظرفیت مردم! 

نظرات 6 + ارسال نظر
بارون سیاه جمعه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:13 ق.ظ http://blackrain.blogsky.com

همه ش خوب بود ولی خط آخر رو نفهمیدم !!

آخرش یه نوع پوست اندازی بود
مردن پوسته قبلی!
رجوع به عنوان

alone جمعه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:21 ق.ظ http://myprivatenote.com

گاهی اوقات فقط باید خورد و نمرد!
ناگزیر به بیشتر کردن ظرفیت و پوست کلفتی بیشتر هستیم...

در طول این سالها فکر می کنم همینطور شدیم
یک اجبار بود

دختر ماه شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:55 ب.ظ http://sokoote-sarshar.blogsky.com

خیلی جالب بود...بسی حال کردیم!

خواهش میشه
خوبه.

مجید یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 ب.ظ http://nagoriz.blogfa.com/

مرا گویی که رایی من چه دانم
چنین مجنون چرایی من چه دانم؟
مراگویی تورا با این قفس چیست
اگر مرغ هوایی من چه دانم؟

ممنون مجید عزیز

غریبه سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ق.ظ http://3miramis.blogsky.com

درود
خیلی جاب بود کلا نوشته هاتون متن فوق العاده ای را داره
حتی نظراتون تو وبلاگم همینطوره
آقا دست ما را هم بگیرین!:-)

بعد یک مدت برای شما هم عادی میشه،
لطف داری
ما خود در ته گودال چشم امید به دست یاری داریم

منا دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:07 ق.ظ http://8daily.blogsky.com/

ازین جمله "چون داشتم بر خلاف افکار قبلی ام در مسیر یک طرفه می رفتم، " بسی حال کردیم چون گذر ازین مسیر کرده ایم بس بسیار!

همیشه درد ها و احساسات مشترکی وجود دارند..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد