خـــــــــــــــز ا ن

پاییز هزار آغاز و هزار انتهاست

خـــــــــــــــز ا ن

پاییز هزار آغاز و هزار انتهاست

وقتی بهار و زمستان یکی شد


وقتی جایی خالی بود،

وقتی می شد آن را با خنده ای پر کرد،

قطره های اشک جایش نشستند


و خاکستر غم این روزهای بهاری را با رنگش سرد کرد،

و افسوس که به تاراج می برد خاطره هایمان را باخود

روزگاری که از دست ترکش هایش رهایی نداریم


و گاهی چه دردناک می شود ترکه های سهمگین و بی رحمانه زمانه،

و ما همچنان زیر رگبار این سیلی ها و ترکشها رنج می کشیم،


..و تو طاقتت تمام شد و به یکباره کوله ات را بستی بی خداحافظی"!" رفتی...


مهدی عزیز آن روزها بی معرفت نبودی...


http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901080313


http://www.ershad-gil.ir/akhbar-shahrestan/2008-08-23-06-55-46/1388-2010-03-29-06-24-25.html

بعد چند روز سکوت و بی خبری از دنیا..

صدای زنگ مسیج،


مهدی رفت!!


شوکه

سکوت

زنگ


بوق____بوق_____بوق_______________

هیچ..


چه زود

انگار همین دیروز..


اما هنوز هم باورم کوچکتر از این اتفاق است که در آن بگنجد

پس نمی شود...

نظرات 4 + ارسال نظر
دختر ماه پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:53 ب.ظ http://sokoote-sarshar.blogsky.com

سکوت.........

سنگینه..

دوست شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:37 ب.ظ http://5saljafa.blogfa.com

سلام
سال نو شمسی مبارک
حضورتان را ارج می نهیم
http://5saljafa.blogfa.com

سپیده شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:01 ب.ظ http://mynotebook.blogsky.com/

تسلیت میگم!

ممنون.

مجید یکشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:49 ق.ظ http://nagoriz.blogfa.com

سلام وتبریک سال نو...
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید...

سلام
بهار بی رخ!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد